اون منو بوسید
پسر قند عسلم ، عشقم ، همه کسم
دیشب مادر جون اینا مهمونمون بودن
آوش مهمون نواز خودم
کلی ذوق کرد !!!!!!
دایی ابت جون رو می بوسیدی " دایی محمد و مادر جون و خاله مهیاد" همه رو می بوسیدی
و وقتی بقیه هم آوشی رو می بوسیدن
می یومدی پیش مامان معصوم و می گفتی مامان منو بوسید !!!؟؟؟؟
خلاصه آوشی کلی خوش گذروند ...
دایی احمد هم که شکه شده بود !!؟؟؟
" آخه آوشی را به را می بوسیدش و می گفت دایی ابت جون دوست دارم "
میگفت : از این به بعد هر روز بیام خونتون
آخه آوشی وقتی می ره خونه مادر جون با دایی جون کلی کل کل می کنه
هر موقع چشش به دایی می خوره دایی رو یه کتک می زنه !!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی