شیطون ، بلا
آوش مهربونم ، قند عسلم شما عاشق اسب سواری ایی ............... هر موقع حوس کنی مامان یا بابا اسب شما میشه کلی ذوق می کنی !!!!!!!!!!! همین الان بابایی زنگ زد و گفت ؟؟؟؟ شیطونی کردی ؟؟؟ صندلی رو انداختی ، شکسته شده و.... یک مشت برنج هم ریختی کف آشپزخونه !!!!! می گم آوشی چکار کردی ؟؟؟ شما هم گفتی " دندلی ، اوتاد پایین ، شکست " بعدش هم دلتنگ شدی گفتی مامان کجایی ، بیا آخه مامان قربونت بره اداره ام شما با بابایی برو خونه مادر جون ظهر میام سراغت شما هم مثل همیشه شیرین زبون ، گفتی باشه قربون خودت و حرف زدنت بشم ...
نویسنده :
مامان معصوم
10:16