آوشآوش، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 20 روز سن داره

***قشنگ ترین اتفاق زندگی***

اولین کوتاهی مو

 اولین کوتاهی مو آوش مهربونم در تاریخ 92/0712 قربونت برم عسلم ...... این قطار هم جایزه آوشی به قول خودش بابا خریده !!!!!!!!!! " قربونش برم خیلی خیلی آروم بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ " !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! تمام آرایشگاه رو رو سرش گرفته بود من و بابایی دستاشو محکم گرفته بودیم .... قند عسلم هم دائما" می گفت ؟ عمو اذیت ......اذیت ، همراه با گریه فروان       ...
13 مهر 1392

شیطنت های پی در پی

یه نی نی تو چولو واسه دایی مامان دنیا اومده همگی رفتیم دیدن نی نی با آوش آقا با همه تلاش مامان ، آخرای مهمونی آوش آقا یه مجسمه زن دایی مامان رو شکست و ...... خجالتش موند برا مامان روز بعد : موهای دختر عمه طناز رو کشیده طناز خانم هم گریه ، گریه، گریه شب همون روز : خاله بابا با دوتا نی نی شون اومدن خونمون آقا آرشام که کتکا رو خورد.... ببخشید آقا آرشام آوشی خشن هم با ماشینش کوبوند تو صورت خاله بابا..!!!! وای !!!! وای !!!! وای بازم مامان خجالت زده شد ؟ " شرمنده شد " خاله با ناراحتی پاشد و رفت آوش جنگجو ؟ ...
9 مهر 1392

مامان دانشجو

سلام آوشی جونم مامان دانشجو شده !!!!!!!!!!!!!! یعنی اینکه شما تنهاتر می شید؟؟؟؟ صبح ها که تنهایی از الان به بعد عصرها هم تنهایی !!!!! پسری مامان ، مامان دلش برات خیلی خیلی تنگ میشه دلم هواتو کرده !!!!! اما........... شما دیگه مرد شدی رفیق مادر جون شدی، ممنون مادر جون مادر جون دستاتو میبوسم ، ممنونم ...
8 مهر 1392

خونه دایی مامان

  آوش مامان خرابکاری هاشو روز 5 شنبه خونه دایی مامان شروع کرد حالا بعد از خرابکاریهاش راحت نشسته و داره سیب شو می خوره اینم خنده بعد از شیطنت قرررررررررررررررررررررررررررربونش برم من نوش ...
7 مهر 1392

اندازه بابا محسن

آوشی مامان جدیدا" بد غذا شده!!!!!! کم خوراک شده !!!!!! این آخرا ......  نم خور شده !!!! اونم شدیدا" ؟؟؟؟ حالا مامان مشوم یه ترفند بکار برده !!!!!!!!!!!!! سوپ سفید برا آوشی درست کردم ؟ آوشی جونم سوپ سفید بخور تا بزرگ شی ، بشی اندازه بابا محسن آوش آقا هم به چه ذوقی می خورد و را به را می گفت : مامان مشوم اندازه بابا مُدِن حالا هر چی می خوره می گه اندازه بابا محسن !!!!!!!!!! یه خورده از دغ دغه هام کم شده ؟؟؟ مامان مشوم با چه چیزایی خوشحال می شه !!! مامانه دیگه ؟ دیگه ......... دیگه ......... ...
3 مهر 1392

****خدا کجاست ****

آوشم ، عشقم ، همه کسم ، قلبم همیشه این جمله ها رو به گل پسری می گم می گم آوشی عشق منی ؟ آوشی هم می گه بله " بیَه " روح منی ؟ بله " بَیه " جون منی ؟ بله " بَیه " قلب منی ؟ بله  " بَیه " آوش مامان از مامان مشوم پرسید ؟ مامان آغاجون پیش خداست " البته با زبون خدش " آگا جون پیش گداست؟ بله عشق مامان . بعد یه مکسی کرد و متفکرانه گفت ؟ مامان گدا کجاست ؟ عزیزدلم خدا تو آسموناست . بعدش هم گفت ؟ ماه آسون " آسمون" ، دتاره آسون " ستاره آسمون " گوشید آسون " خورشید آسمون" مامان جون حیف آغا جونم نیستش شما رو ببینه که چقدر خوش زبونی آخه آغاجون شما رو خیلی دوست داشت . 92/...
1 مهر 1392

نی نی سورنا

نمی دونستم آوش دردونه مامان عاشق نی نی کوچولوهاست چرا ؟؟؟؟؟؟؟ چند وقت پیش نی نی پسر عمه مامان و دیدیم 4 ماهشه آوشی مامان را به را نی نی رو می بوسید !!!!!!!!!!!!! و می گفت  نی نی توچولو عاشق فسقلی شده بود البته منم همینطور ماشاالله خیلی خیلی باهوشه سورنا جون ما بابای سورنا با زبونش صدای تق تق در می آورد نی نی فسقلی ماهم همون کارو می کرد بخورمش بخورمش   ...
1 مهر 1392

مامان اذیت کن

پسری مامان جدیدا" مامان اذیت کن شده چرا ؟؟؟؟؟ شبا خیلی بد خواب شده نیم ساعت به نیم ساعت بیدار میشه بی دلیل گریه می کنه مامان " بگل " مامان بغلم کن مامان " پا " مامان بزارم رو پاهات تا لالا کنم مامان " نم"  گرسنمه شیر می خوام مامان " آب " بچه ، مامان اذیت کن !!!!!!!!!!!!! جدیدا" اینطوری شده ؟؟؟ ...
30 شهريور 1392