محبت
دیروز خاله منصوره دلش برا آوشی تنگ شده بود ؟
واسه همینم من و آوشی رفتیم خونه مادر جون !
چون خاله منصوره هم اونجا بود .
خاله بعد از کلی بوسیدن آوشی ، پفیلا برا آوشی آوره بود .
آوشی هم موقع خوردن پفیلا !!!!!!!!!!!!!!
اول پفیلا رو می ذاشت تو دست مامان معصوم بعدش می خوردش ؟
اینجوری خودش به خوش محبت مادرانه می کرد .
قربونت برم نفسم ، عشقم ، همه کسم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی