آوشآوش، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره

***قشنگ ترین اتفاق زندگی***

زخمی شدن آوشی مهربون

1392/5/13 9:18
نویسنده : مامان معصوم
264 بازدید
اشتراک گذاری

چند روز پیش مامانم آشپزی می کرد

منم طبق معمول تو آشپزخونه دنبال مامانم بودم

داشتم چهار دست و پا راه می رفتم که ؟؟؟( البته من الان دیکپگه می تونم بدوم )

دوتا از انگشتای پام بریده شد " آخرش هم مامان جونم متوجه نشد چطور برید "

به مامانم گفتم مامان اکه ،اصلا" گریه نکردم

" اکه : وقتی مامانم متعجب میشه یا اتفاق بدی میافته از این کلمه استفاده می کنه "

مامانم حالا که انگشتای بریده شده و خونی منو دید کلی زد تو سر خودش ، گریه می کرد ، داد می زد

منم ترسیدم !!!!!!!!!!

دائما" می گفتم مامان !!!! مامان !!!!!

بعد چند دقیقه مامانم به خودش اومد و یه خورده زرد چوبه رو زخمم پاشید بعد خونش بند اومد .

بعدش مامانم پامو باند پیچی کرد.

الان بعد چند روز خوب شده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مسی " مرسی " مامان جون

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)